می بَرَد رَنجِ فَـراوان و دِرو می کند ازکِشته وباد
حـــقّ او آنکه تلاشش بِشَوَد گَنج و بَرَد با دلِ شاد
این بِرِنجی که به رَنج است و خوراکِ همه درکِشوَرِما
گو کشاورز ندارد ثَمَــــــــر از کِشته، که بنیاد نهاد
چندماهی همـــه درمزرعه و آب و گِلَش می مانند
تا بچینند بِرِنجی که تَعَب حاصل داد
وقتِ محصـــــــــول کشاورز نبیندخیری
میدهد حاصلِ رَنجَش به سلَفخوار و رَوَد خود از یاد.
(کوتوال)
— با Farshiدر رحیم آبادحـــقّ او آنکه تلاشش بِشَوَد گَنج و بَرَد با دلِ شاد
این بِرِنجی که به رَنج است و خوراکِ همه درکِشوَرِما
گو کشاورز ندارد ثَمَــــــــر از کِشته، که بنیاد نهاد
چندماهی همـــه درمزرعه و آب و گِلَش می مانند
تا بچینند بِرِنجی که تَعَب حاصل داد
وقتِ محصـــــــــول کشاورز نبیندخیری
میدهد حاصلِ رَنجَش به سلَفخوار و رَوَد خود از یاد.
(کوتوال)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر