شهرِ من بود شهرِ فرصت ها
با مدیریّتی ضعیف ،آقا
چون گوهر بود در خرابه و چشم
بود گریان و شهر نازیبا
انتخابات شد ، زِ لطف خدا
کرد با رای ، ملّتی غوغا
یک گروه ، از تمام قوم و تبار
مطّلع ،با اراده و دانا
برگزیده شدند یکباره
آمدندو نشسته در آنجا
اندک اندک بهار پیدا شد
بارور شد نتیجه از آنها
رنگ و بوئی گرفت باغ و کنار
پارک ها ،بوستان ، خیابان ها
شهر بالنده شد و آبادان
داد میوه ، درخت دانش ها
رفتم امروز ،دید چشمانم
هم تحوّل و هم تلاشِ بجا
دورۀ حرف شد تمام، از نو
کار شد اصل و ارزشِ والا
شهرداری قوی و کار آمد
با گروهی مهندسِ دانا
چند مشکل یقین که آنجا هست
میکنم گل نثارشان ،هرجا.
با مدیریّتی ضعیف ،آقا
چون گوهر بود در خرابه و چشم
بود گریان و شهر نازیبا
انتخابات شد ، زِ لطف خدا
کرد با رای ، ملّتی غوغا
یک گروه ، از تمام قوم و تبار
مطّلع ،با اراده و دانا
برگزیده شدند یکباره
آمدندو نشسته در آنجا
اندک اندک بهار پیدا شد
بارور شد نتیجه از آنها
رنگ و بوئی گرفت باغ و کنار
پارک ها ،بوستان ، خیابان ها
شهر بالنده شد و آبادان
داد میوه ، درخت دانش ها
رفتم امروز ،دید چشمانم
هم تحوّل و هم تلاشِ بجا
دورۀ حرف شد تمام، از نو
کار شد اصل و ارزشِ والا
شهرداری قوی و کار آمد
با گروهی مهندسِ دانا
چند مشکل یقین که آنجا هست
میکنم گل نثارشان ،هرجا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر